بعضی اتفاق ها زود که بیایند حالت را خوب میکنند...
مثل بوی عید
مثل ماهی که دمه غروب همراه خورشید میبینی
مثل کادوی تولدی که یک هفته زودتر میگیری
مثل خنکای پاییز آخر تابستان
مثل برگشتن کسی که دلتنگش هستی
مثل وقتی که زود عاشق میشوی
مثل وقتی که زود مادری میکنی
اما زود فهمیدن..
زود که بفهمی، یکدفعه بزرگ میشوی و مغزت قد میکشد
زود که ببینی، قلب کوچکت بزرگ میشود
اصلا بعضی چیزها باید آهسته اتفاق بیفتند
باید آرام آرام سر ریز شوند در قلبت
وبعد آرام آرام رگهایت را پر کنند
و تو حسشان کنی..
یکدفعه و زود که بیایند، سکته میکنی
و خیلی آرام و بیصدا ، میمیری..
